سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس دانشی را که خداوند آن را برای امور دینی مردم سودمند قرار دادهاست پنهان کند، خداوند روز قیامت او را با لگامی از آتش لگام زند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

محمد رضا دهشیری

اشاره: نمی‌دانم تا اینجای نشریه را چطور ورق زده‌ای و چگونه خوانده‌ای؟ ولی پیشنهاد می‌دهیم از این دو صفحه سرسری گذر نکن. در این صفحات با دو تن از بهترین‌های عرصه‌ قلم‌فرسایی در موضوع دفاع مقدس آشنا خواهی شد.

وقتی رهبر معظم انقلاب، آن تعاریف مردانه و مستانه را از ایشان داشتند، ولوله‌ای به پا شد؛ البته نه در بین مدیران فرهنگی، بلکه در میان خوانندگان و مصرف‌کنندگان حرفه‌ای کتاب‌ها و محصولات مرتبط با دفاع مقدس. بسیاری آرزو داشتند که جای این‌ها باشند.

در مطلب پیش رو ابتدامتن صحبت‌های رهبر انقلاب را خواهی خواند، سپس دو تن از اعجوبه‌های فعال در عرصه ادبیات دفاع مقدس را با تکیه بر نوشته‌های خودشان بیشتر خواهی شناخت. وظیفه معرفی استاد قدمی ـ نفر سومی که مورد عنایت آقا قرار گرفت ـ نیز باشد برای وقتی دیگر.

?

«ادبیات و هنر مقاومت و آنچه مربوط به دوره خاص دفاع کشور و ملت ماست، حقیقتاً از برجسته­ترین و مهم‌ترین کارهاست. از دهه 60 که این کارهای هنری و ادبی در حوزه هنری شروع شد و این خاطرات منتشر گردید، من یکی از مشتری­های پر و پا قرص این کتاب­ها بودم. اگر می‌توانستم عظمت این کار را مدح می­کردم. البته در طول تاریخ، شعرا معمولاً صاحبان قدرت و ثروت و امثال اینها را مدح می­کردند، اما به نظر من باید شماها را مدح کرد. اگر بنده شاعر بودم، یقیناً در مدح شماها، در مدح آقای سرهنگی، در مدح آقای بهبودی، در مدح آقای قَدَمی، در مدح همین خاطره­سازان و خاطره­انگیزان قصیده می­ساختم؛ حقیقتاً جا دارد؛ چون کارِ بسیار بزرگ و با اهمیتی است.»  مقام معظم رهبری ـ 31/6/1384

?

«با یک اتاق شروع کردیم. اول دو نفر بودیم. در همان چند روز اول، اتاق شکل و شمایلی گرفت و ما تابلوی «دفتر ادبیات و هنر مقاومت» را روی در آن چسباندیم. با خوردنِ مُهر دفتر روی پیشانی این اتاق، بچه­ها را خبر کردیم. زمستان 65 وقتی مارش کربلای 5 همه گوش­ها را میزبان خود کرده بود، طرحی که چندان هم ناخوانده نبود، میهمان فکرمان شد.

پراکندگی استعدادهایی که قلم­هایشان دلباخته رنگ و بوی بچه­های جبهه شده بود، بی­توجهی مرموز نسبت به لایه­های غیر خبری جنگ که در واقع ماهیت اصلی جنگ را در خود شکل می­داد، تفسیر آدم­هایی که آهنین بودنشان را، احادیث وعده داده بودند، تصویر دفاعی که این پاره­های آهن در بلندی­ها و جلگه­ها می­کشیدند و بالأخره برداشتن مشتی از خاک پوتین رزمندگان، باعث می­شد تا ما همان طرح را تا سَرحد عمل پی بگیریم... اوایل آذر 67 کار شروع شده بود.» کتاب مقاومت ـ 31/6/1368

?

گر چه همین چند جمله می­تواند به فَهم بیشتر، از توصیف بی­نظیر رهبر ادیب و سخن­شناس انقلاب کمک کند، اما باید به جست­وجوی پاسخ یک پرسش پرداخت تا ظرایف این مدح جانانه بیشتر به چشم آید:

اگر سرهنگی و بهبودی نبودند، چه اتفاقی می­افتاد؟ یا به تعبیر دیگر، چه اتفاقی نمی­افتاد؟

«ما توانستیم این خاطراتی را که می­خوانید، از پراکندگی و گم شدن نجات دهیم و آنها را در یک مجموعه پیش روی شما بگشاییم. پای تمام این خاطرات پیش از این در روزنامه جمهوری اسلامی باز شده بود و از همان روز اولی که به روزنامه رسید و تا وقتی که چاپ شد، بالای سرش بودیم؛ و امروز پس از یک ویرایش ساده و دست نزدن به لهجه قلم بچه­ها، آن را به شما نشان می­دهیم.»

کتاب یادهای زلال ـ 1369

?

دو خبرنگار جمهوری اسلامی که طی سال­های دفاع مقدس، صفحات روزنامه را به روی خاطرات رزمندگان گشوده بودند، پس از جنگ نیز با تأسیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت برای ماندگار کردن این خاطرات کاری کردند کارستان. دفتر ادبیات و هنر مقاومت در کنار دیگر مجموعه­های فعال این عرصه توانست بخشی از گنجینه دفاع مقدس را استخراج کند.

سرهنگی و بهبودی با تأسیس این دفتر در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، بذر نویسندگی را میان بسیاری از بچه­های جنگ پاشیدند و قلم را به دست خیلی از جوانان انقلاب سپردند که تا به حال 540 عنوان کتاب، محصول آن سرمایه­گذاری­هاست.

?

«امروز، اگر کنار قفسه­های مرتب کتابخانه­ای بایستید و چشمان جست­وجوگرتان را روی عناوین کتاب­ها بچرخانید، آن­قدر کتاب درباره دفاع مقدس خواهید دید که قطره­ای از آن دریای هشت ساله را بچشید؛ دریایی که تا ابد خاک مستعد ادبیات و هنر ما را سیراب خواهد کرد.

اما وقتی جنگ آغاز شد، مبارزات و قهرمانی­های ملت ما علیه حکومت پهلوی­ها، زودتر از آن که فکرش را می­کردیم، زیر دود و غبار انفجار گلوله­ها پنهان شد؛ مبارزاتی که بیش از نیم قرن عمر دارد و جان­های شیرین بسیاری بر سر آن رفته است.

ما هنوز نتوانسته­ایم از مبارزات، زندان­ها و شکنجه­های مردان و زنانی بگوییم که امروز برف پیری روی موهایشان می­نشیند. حرف ما این است: حادثه­های انقلاب از ادبیات و هنر دور مانده است.» نشریه کمان، شماره 13ـ 16/11/1375

?

همین دغدغه کافی بود تا سرهنگی و بهبودی دامنه فعالیتشان را گسترش دهند و به تأسیس «دفتر ادبیات انقلاب» در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بپردازند. اکنون مرتضی سرهنگی کارهای مربوط به ادبیات دفاع مقدس را دنبال می­کند و هدایت­الله بهبودی تلاش می­کند تا بر حوادث مربوط به برهه انقلاب غبار فراموشی ننشیند. این سرداران فرهنگی انقلاب، پس از ثبت خاطرات، قلم­های توانا را سوی داستان و فیلم­نامه سوق دادند که همین توجه به ضرورت ارائه هنرمندانه حوادث و خاطرات انقلاب و دفاع مقدس، کارهای این دو مجموعه را ویژگی منحصر به­فردی بخشیده است.

?

«سی­ام مرداد ماه سال 1375 نخستین شماره دوهفته­نامه کمان با گرایش ادب و هنر پایداری پا به دنیای کاغذها، نوشته­ها و رنگ­ها گذاشت.

ما برای رصد ستاره­ها به خانه­هایی رفتیم که نور ماه، آنها را رنگ کرده بود. کمان می­دانست که در گفت­وگو با این بانوان ـ که نیمه­های پنهان یک اسطوره هستند ـ ناشنیده­ها و ناگفته­های بسیاری خواهد شنید.»

این سطور مقدمه­ای است که در ابتدای همه کتاب­های مجموعه «بانوی ماه» آمده است. این مجموعه توسط انتشارات «کمان» به چاپ رسیده است. این انتشارات پس از تعطیلی دو هفته­نامه «کمان» فعال شد. سرگذشت نشریه «کمان» نیز یکی از تراژدی­های بزرگ مقوله ادبیات و هنر دفاع مقدس در کشور است.

?

«ما همیشه تصور می­کردیم که ضربان قلب این دفتر با سربالایی جماران تنظیم شده است. او به ما نشان داد که قلب­های پُر ایمان حتی با خالی شدن خشاب­های بین­المللی هم از تپش نمی­افتد. او به ما آموخت که باید مراقب ترکش روزمرگی­ها بود، تا ارزش­های جاویدان جبهه­های ما به کمین مجسمه آزادی و یخ­های سیبری نیفتد.» کتاب مقاومت ـ 31/6/68 .

این جملات نشان می­دهد که ارادت مردان جنگ به امام و انقلاب، نمی­تواند با تنبلی و روزمرگی سازگاری داشته باشد، لذا این ابراز ارادت را با کار کردن از ساعت 7:30 صبح تا 10 شب در دفتر ادبیات انقلاب و دفتر ادبیات و هنر مقاومت ثابت می­نمایند و پرکاری را با بی­ادعایی توأم می­کنند تا شهد میوه این تلاش، میهمان ذائقه انقلابی­ترین مردی شود که مردترین انقلابی­هاست او نیز این­چنین در مقام مدح و ثنای این مردان برمی­آید: «درود بر سرهنگی­ها و بهبودی­ها.» مقام معظم رهبری درباره کتاب «پا به پای باران» نوشته سرهنگی و بهبودی می­فرمایند: «من معمولاً در هر کتابی تقریظی می­نویسم. اینها از روی احساس من است. پایین صفحه نوشتم: درود بر سرهنگی­ها و بهبودی­ها!» کتاب و کتابخوانی از دیدگاه مقام معظم رهبری، صفحه 231.

?

«اینجا دیوار ایستاده­ای نیست. آجرها برای افتادن منتظر یک تلنگرند. برعکس شکوفه­های تازه و بیدار، همه سقف­ها خوابیده­اند. کوچه­های بن­بستی که باز شده­اند. درهایی که جُفتشان نیست. پلاک­های آبی رنگ نشان از وجود آب و برق می­دهد. حوض­هایی که با ماهیانشان زیر خاک مرده­اند. حیاط­هایی که پشت بام شده­اند. پنجره­هایی که کورند. دالان­هایی که به هیچ اتاقی ختم نمی­شوند. پنکه­های سقفی، بی­بال و پر به یک گرز آویزان می­مانند. شیشه­هایی که نیستند. پله­های صاف. پرده­هایی که باید باشند. گهواره­هایی که تکان نمی­خورند. «کُنار»ها دور از چشم بچه­ها خوب رسیده­اند. شاخه­های بی­هرسی که پای خود را به خیابان دراز کرده­اند. نخل­های زینتی به داخل کوچه­ها کمانه کرده­اند. گل­های کاغذی مثل زخم شهدایمان زینت تن خرمشهر است و بالأخره، آینه­هایی که همه چیز را دیده­اند.» پا به پای باران، صفحه 14.

?

عناوین آثار: بانوی ماه (خرمشهر، کو جهان آرا)، سرهنگی و بهبودی؛ بانوی ماه (مرتضی آیینه زندگی­ام بود)، سرهنگی و بهبودی؛ بانوی ماه (سفر بر مدار مهتاب)، سرهنگی و بهبودی؛ بانوی ماه (باغ انگور، باغ سیب، باغ آیینه)، سرهنگی و بهبودی؛ بانوی ماه (خانه کوچک زندگی)، سرهنگی؛ پا به پای باران، (سرهنگی و بهبودی)؛ ده روز محاصره در قلاویزان، سرهنگی؛ سفر به قله­ها (پنج گزارش جنگی)، سرهنگی و بهبودی؛ اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی، سرهنگی؛ یادهای زلال (خاطرات جنگ)، سرهنگی و بهبودی؛  اسم من چفیه است، سرهنگی؛ روزهای خرمشهر، سرهنگی؛ سیمای حج در سال 70، سرهنگی و بهبودی و گیویان.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط ارسلان سلطانی 87/3/8:: 12:12 صبح     |     () نظر