گزارش رادیویی از شلمچه
اینجا شلمچه است!
اینجا کربلاست، صدای ما را از کنار علقمه میشنوید.
هم اینک نهری است شرمنده از نهر بودنش. رودی است که بیصدا میخروشد تا صدای خروشش تشنهکامان کربلا را نیازارد، شاید عطش را فراموش کنند.
اینجا بازوانی است به خون غلطیده که نشان پیروزی را در سرانگشتانش میبینم.
کمی آن سوتر قتلگاه است.
بدنی میبینم بیسر، اما سرافراز و رگهایی که مهربانانه خاک تشنه را از خون خویش سیراب میکنند و رود را باز هم شرمندهتر میبینم.
اینجا کربلاست. صدای ما را از کنار فرات میشنوید. صدای ما را از شلمچه میشنوید. صدای ما را از شلمچه میشنوید. به یادماندنیترین کربلاهایش کربلای چهار و پنج هستند. همانهایی که «هفتاد و دو تن»های بسیاری به خود دیدند.
اینجا نبرد نیزه و شمشیر نیست. اینجا ستیز تن و تانک است.
قصة شبهای یلدای اینجا حکایت سرها و نیزهها نیست. روایت سرها و موشکهاست.
اینجا سر حسینها را با خنجر نمیبرند. اینجا هر سری را موشکی حواله میکنند.
اینجا اسبها بر بدن زخم زخم و صدچاک شهدا نمیدوند. اینجا بر بدن هر شهیدی ردّی از تانکها است.
اینجا شلمچه است، صدای ما را از جوار شهدا میشنوید.
کلمات کلیدی: