سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به صاحب دانش بگو عصایی از آهن و کفشی آهنین برگیرد و دانش را بجوید، تا آنکه عصا بشکند و کفشها پاره گردد . [داود علیه السلام]

اگر چه در حوادث انقلاب، شگفتیهاى بى‏نظیر کم نیست و از آغاز نهضت بزرگ ملت ایران - که به انقلاب اسلامى منتهى شد - تا پیروزى انقلاب و از پیروزى انقلاب تا امروز، در طول دوران مبارزه و انقلاب، حوادث شگفت‏انگیز و بى‏نظیر یکى پس از دیگرى چشم و دل را به خود متوجه مى‏کند؛ اما در میان این حوادث شگفت‏انگیز، مسئله‏ى شهید یک ویژگى استثنائى دارد.

هر آنچه که مربوط به وجود نورانى شهید است، شگفتى است. انگیزه‏ى او براى حرکت به سمت جهاد - که در دنیاى مادى و در میان این همه انگیزه‏ى رنگارنگ جذاب، یک جوانى برخیزد، قیامِ للَّه کند و به سمت میدان مجاهدت حرکت بکند - این خود یک شگفتى است؛ پس از آن، تلاش او، در معرض خطر قرار دادن خود در میدانهاى نبرد، کارهاى برجسته‏ى او در میدانها، شجاعتها و شهامتهائى که هر سطرى از آن مى‏تواند یک سرمشق ماندگار و نورانى باشد هم یک شگفتى است؛ و پس از آن رسیدن به شوق وافر و کنار رفتن پرده‏ها و حجابهاى مادى و دیدن چهره‏ى معشوق و محبوب - که در حرکات شهدا، در حرفهاى شهدا و در روزهاى نزدیک به شهادت، همیشه جلوه‏گر بود و نقلهاى فراوانى در این زمینه هست - این هم یکى از شگفتیهاست. در میان همین شهداى عزیز شما شیرازیها و فارسى‏ها، در یک وصیت‏نامه‏اى خواندم که شهید مى‏گوید: من بیقرارم، بیقرارم! آتشى در دل من است که مرا بى‏تاب کرده است؛ به هیچ چیز دیگر آرامش پیدا نمى‏کنم مگر به لقاء تو؛ اى خداى محبوبِ عزیز! این سخن یک جوان است! این همان چیزى است که یک سالک و یک عارف، بعد از سالها مجاهدت و سالها ریاضت ممکن است به آن‏جا برسد؛ اما یک جوان نوخاسته، در میدان نبرد و در میدان جهاد آن‏چنان مشمول تفضل الهى قرار مى‏گیرد که این ره صد ساله را یکشبه مى‏پیماید و این احساس بى‏قرارى و شوق، از سوى پروردگار پاسخ مناسب مى‏یابد. خود این شوق هم لطف خدا و جاذبه‏ى حضرت حق متعال است. این شگفتى بزرگى است.

مقام معظم رهبری در جمع جانبازان و ایثارگران و خانواده‏هاى شهداى استان فارس، سیزدهم اردیبهشت 1387


نوشته شده توسط ارسلان سلطانی 88/2/20:: 10:41 صبح     |     () نظر