حسن ابراهیمزاده
«سوار هلیکوپتر بودیم و از روی تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی رد میشدیم. این جزیرهها از بالا خیلی کوچک به نظر میآیند. یکی از بچهها به شوخی گفت: حملة عراق به ایران به خاطر همین جزایر است، آقای رجایی! بدهید به صدام و بگذارید برود! سر این موضوع ایشان خیلی خندید و گفتند. اگر فقط همین بود که خیلی خوب میشد.»(1)
رجایی در ورای حملة نظامی رژیم بعثی، چیزی فراتر از اشغال سرزمین ایران میدانست، مبارزه و رویارویی با ایمان و اعتقادی که موجودیت ابرقدرتهای جهانی و ایدئولوژیهای چپ و راست را با مخاطره روبهرو ساخته بود.
رجایی به خوبی به این نکته دست یازیده بود که استراتژی گازانبری بنیصدر در جنگ و عزل فرماندهان مؤمن از ارتش، چیزی جز بستن دست رزمندگان از پشت و راه باز کردن برای پیشروی نیروهای بعثی نیست؛ از اینرو در شورای دفاع به صراحت در برابر سیاستهای جنگی بنیصدر ایستادگی کرد و گفت: «من با شیوهای که شما در ارتش بهکار میبرید و اصولاً در توانایی شما در کارهای ارتشی تردید دارم و شما را در این زمینه قبول ندارم.»(2)
کارشناسیهای بنیصدر در برابر دولت و کابینة شهید رجایی در خصوص تلاش این مرد و مردان کابینهاش در دفاع از کیان مرزهای اسلامی، تنها به آنچه که در محدودة قدرت او در «فرماندهی کل قوا» بودند، خلاصه نمیشد؛ بلکه با عدم پذیرش و موافقت بسیاری از وزرای پیشنهادی او، موجب تضعیف نظام اسلامی در برابر هجمة همهجانبة دشمن میشد تا جایی که شهید رجایی در نامهای به تاریخ 13/12/59 بنیصدر را اینگونه مورد خطاب قرار میدهد:
«حقیقت این است: جنگ، وابستگی، محدودیت بندری، محدودیت ارزی، مشکلاتی است که در گرانی اثر مستقیم دارند و شما نیز آن را خوب میدانید و نیز خوب میدانید و نیز خوب میدانند که: اولاً تا وضع بنادر در رابطه با جنگ چنین است، ثانیاً با مخالفت شما وزیر بازرگانی انتخاب نشده، ثالثاً به علت محاصره اقتصادی، دولت قادر به وارد کردن مواد اولیه نبوده و در نتیجه تولید کارخانهها پایین است، و بسیاری دلایل دیگر که شما آن را خوب میدانید، حل مشکل به این سادگیها هم که شما انتقاد کردهاید نیست، منتظر ارائه برنامه شما هستیم. در غیر این صورت به خاطر روحیه مردم در حال جنگ، انتظار دارم با مسئله اقلاً برخوردی سالم بفرمایید.»(3)
رجایی در کنار رسیدگی به امور جنگزدگان و پشتیبانی از جنگ و نبرد مظلومانه در جبههای که در داخل، بنیصدر ایجاد کرده بود، در برابر جبهه گشوده شده دیگری به نام پایان دادن به جنگ، به دنبال نجات صدام از دامی بود که خودش پهن کرده بود؛ چنین موضعگیری میکرد:
«رزمندگان ما میدانند که ما برای دفاع از شرفمان راهی جز جنگیدن نداریم؛ این رفت و آمدها به درد نمیخورد. بهترین قراردادها را میتوان در جبههها با پیروزی در جنگ به امضا رسانید، چون معمولاً در پشت میز مذاکره نمیتوان آن نتیجه را گرفت که در جبهه جنگ عاید شود.»(4)
از این رو خود با حضور در جبههها همواره درصدد روحیهبخشی به رزمندگان برآمد. اینجاست که وزرای کابینة او، چون شهید باهنر که در آن زمان در پست وزارت آموزش و پرورش بود نیز در جبهه حاضر میشدند. شهید باهنر در مصاحبه با خبرنگار جمهوری اسلامی دربارة حضور در جبهه و مطالبات آن چنین میگوید:
«من از جبهههای سوسنگرد بازدید بهعمل آوردم. در این جبهه به منطقه عملیاتی برادران ارتش و همچنین پاسداران سپاه و بسیج سر زدم و از پادگان حمیدیه بازدید بهعمل آوردم. روحیة رزمندگان خوب بود و آنها منتظر حملات کاری و ضربات نهایی بر دشمنان خود بودند... پیام آنان این بود که ما ضربات دشمن را از نزدیک تحمل میکنیم، اما حاضر نیستیم خون شهیدانمان توسط گروههای چپ آمریکایی پایمال گردد و هرگونه سازش و تسلیم را نفی میکردند و میگفتند تا قطع کامل تجاوز عراق و ابلاغ پیام انقلاب به تودههای مسلمان و مستضعف منطقه از پای نایستیم، همچنین خواستار قاطعیت بیشتر در برابر این مزدوران خودفروخته بودند.»(5)
باهنر نیز چون رجایی بر این باور بود هدف غرب و ایادی آن، چیزی فراتر از اشغال سرزمین ایران است؛ از این رو پیروزی مدافعان مرزها را، پیروزی حق بر باطل و حاکمیت خدا میدانست و در پیامی از آنان چنین خواست:
«با اعتماد و اتکال به خدا و به امید قاطع به پیروزی حق بر باطل، لحظهای سستی به خرج ندهند و اطمینان داشته باشند خداوند حامی این انقلاب و رزمندگان پاک و فداکارش خواهد بود و آیندة نزدیک به نفع حاکمیت خدا و تحقق وعدة تخلفناپذیر خدا مبنی بر پیروزی حق بر باطل خواهد بود.»(6)
رجایی نبرد با دست خالی را بهتر از دراز کردن دست به سوی ابرقدرتها برای تأمین سلاحهای نظامی میدانست و همواره میگفت:
«زمانی که اسلحههای ما تمام شوند، با چنگ و دندان خواهیم جنگید و این را بهتر از آن میدانیم که از ابرقدرتها اسلحه دریافت کنیم.»(7)
و باهنر هم مقابله و مقاومت با هر وسیله در برابر هرگونه تهاجم را عزتمندتر از تسلیم در برابر دشمن برمیشمرد و همواره میگفت:
«ما در هر حال برای مقابله و مقاومت با هر نوع حملة نظامی آمادهایم و تسلیم، در فرهنگ انقلاب ما راه ندارد.»(8)
پینوشت:
1. شهید محمد علی رجایی، سید شجاعالدین میرطاوسی، جلد دوم، ص 163.
2. چگونگی انتخاب اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی و مکاتبات رجایی با بنیصدر، ص 139.
3. همان مدرک، ص 151.
4. شهید محمد علی رجایی، سید شجاعالدین میرطاوسی، جلد دوم، ص 195.
5. شهید دکتر باهنر، الگوی هنر مقاومت، دفتر اول، ص 177.
6. همان مدرک، ص 178.
7. شهید محمد علی رجایی، سید شجاعالدین میرطاوسی، جلد دوم، ص 190.
8. شهید دکتر باهنر، الگوی هنر مقاومت، دفتر اول، ص 318.
رجایی نبرد با دست خالی را بهتر از دراز کردن دست به سوی ابرقدرتها برای تأمین سلاحهای نظامی میدانست و همواره میگفت: «زمانی که اسلحههای ما تمام شوند، با چنگ و دندان خواهیم جنگید و این را بهتر از آن میدانیم که از ابرقدرتها اسلحه دریافت کنیم.»
و باهنر هم مقابله و مقاومت با هر وسیله در برابر هرگونه تهاجم را عزتمندتر از تسلیم در برابر دشمن برمیشمرد و همواره میگفت: «ما در هر حال برای مقابله و مقاومت با هر نوع حملة نظامی آمادهایم و تسلیم، در فرهنگ انقلاب ما راه ندارد.»(
کلمات کلیدی: