به یاد امام موسی صدر، که 28 سال است از او بیخبریم
n حسن طاهری
مردی همچون علی(ع)
مصطفی عقاد، کارگردان سوریالاصل هالیوود و آفرینندة فیلم محمد رسولالله(ص) در دیداری با امام موسی صدر، از تأثیر این اثر سینمایی در جهان غرب سخن میراند که امام موسی صدر او را خطاب قرار داد: «چرا چنین اثری برای علی(ع) نمیسازی؟» مصطفی عقاد در پاسخ به ایشان گفت: «علی(ع) شخصیتی است که همه او را میستایند؛ حتی دشمنترین دشمنانش، مسیحی و یهودی و کافر و مؤمن و مسلمان و غیر مسلمان، همه و همه علی را پذیرفتهاند و او را قبول دارند. اگر کسی قرار باشد که نقش علی(ع) را در فیلم امام علی(ع) ایفا کند، کسی نیست جز شما امام صدر؛ چرا که در سرزمینهای اسلامی، همه و همه از اهل کتاب گرفته تا مسلمانان، شما را میستایند.»
این گفتار مصطفی عقاد، گویای همة زوایای پنهان شخصیت امام موسی صدر است. شخصیتی که سران غرب بر دارا بودن یک زاویه از چند زاویة شخصیتی آن مرد را، آرزو دارند. تحلیل و یافتن راهکار سیاسی دربارة وضعیت و ویژگیهایی همچون ناسازگاری و سازشناپذیری ایران و لبنان، بدون بازشناسی رهبران این دو سرزمین امکانپذیر نیست. رهبرانی که پیش از آنکه حکومت و حاکمیت ظاهری و سیاسی داشته باشند، بر قلبها و عواطف تودهها حکومت میکنند. رهبرانی که با هدایت اقوام و گروهها از ملتهای خود، مردمی یکپارچه، سرسخت، مقاوم، نستوه، یکدست، شکستناپذیر و حماسهساز میآفرینند.
اقوام ایرانی و لبنانی، از ویژگیهای شبیه به هم برخوردار و ساختار اجتماعی و فرهنگی پیوند خوردهای را دارا هستند. این دو کشور با دارا بودن گوناگونی فکر و سلیقه و معیشت و گویش، حلقهای قدرتمند را بر گرد خود داشتهاند که همواره یکپارچگی و همبستگی آنان را به خوبی حفظ نموده است. این حلقة پولادین و دژ تسخیرناپذیر چیزی نبوده است جز پذیرش اسلام با قلب و جان و از روی شیدایی و اشتیاق. عالمان و فقیهان درد آشنا در طی قرون متمادی، همواره آتش عشق و شیدایی نسبت به دین و مصادیق کامل آن، یعنی اهلبیت را در جانهای مشتاق روشن نگاه داشتهاند و این رابطه از حیطة تقلید از عالم فراتر رفته و در مرحلة شیدایی و عشق، به مرحلة انجام تکلیف رسیده است. رابطهای ولایی میان مرید و مراد؛ رابطهای که عاشقان را تا سرحد جانبازی در راه مرام معشوق، میرساند. این روابط حاکم در دو جامعة ایران و لبنان همواره تحت تأثیر فرهنگ شیعی و به ویژه عاشورا قرار داشته و دارد، و با پاسداری و گسترش آن در هر زمان، آثار و نتایجی از خود نشان داده است. عالمان و رهبران دینی این دو سرزمین، با در اختیار داشتن سابقة تاریخی درخشان تاکنون بر همان شیوه وحدتبخش و پر جاذبة امام شیعیان، علی(ع)، عمل نمودهاند و از همین روست که مرام آنان، یاد علی(ع) را در ذهنها زنده میسازد. مرامی که از دوست و دشمن، مؤمن و کافر، یهود و نصارا، گبر و بتپرست بر نیکی و نیکویی آن گواهی میدهد. امام خمینی و امام موسی صدر، رهبران نمونه و مصادیق کاملی از علیگونه زیستن بودند و این همان رمزی است که طایفة شیعه را در این دو سرزمین، یکدل و یکپارچه و کارآمد و پایدار ساخته است.
امام موسی صدر، در حقیقت آن چنان بود که نخستین امام شیعیان در صدر اسلام، از همه دوستداران خود خواسته بود، حفظ اساس اسلام و وحدت امت، حتی با غصب شدن حق و پایمال شدن عزیزترینها و دم برنیاوردن و سکوت کردن؛ از پای ننشستن و جهاد و مبارزه را ترک نگفتن؛ پرورش انسانهای مؤمن و رعایت نظم و تقوا؛ عملکرد و کارنامة درخشان غیرتمندترین مرد الهی، یعنی علی(ع) بود. امام موسی صدر در طول زندگی درخشان خود، همواره آموزههای علوی زیستن را به کار بست و با آرمانهای توحیدی، جامعهای متفرق و گوناگون را به وحدت رساند؛ وحدتی ناگسستنی و پایدار. او با صبر و دوراندیشی تمام، راهی را فراروی ملت لبنان گشود، که حضرت امام نیز همان را بر مردم ایران گشودند. راهی که به وقوع بزرگترین معجزة زمانه غیبت انجامید و پدیدة انقلاب اسلامی و بسیج مستضعفین را تحقق بخشید. تدبیرها و روشهای عالمانة امام موسی صدر، نه تنها در راستای یکپارچه کردن طوایف، خواستار عروس هزار داماد خاورمیانه بود، بلکه کوشش همهجانبهای برای وحدت دنیای اسلام و به ویژه دنیای عرب از سوی او دیده میشد و این همان چیزی بود که از اسلام ناب یافته بود. او متولد و رشدیافته در شهری بود که ژرفترین اندیشهها و نابترین روشهای اسلامی و الهی در آن نهفته بود.
?
در سال 1307 در قم به دنیا آمده و در پانزده سالگی وارد حوزة علمیه شده بود. با نبوغ و استعداد خاصی که داشت، در چهار سال، دروس سطح را به پایان رساند. در نوزده سالگی عازم نجف شد و نُه سال در حوزههای علمیه عراق تحصیل کرد. در تمام دورة سیزده سالة تحصیل او در قم و نجف، آشنایی با فلسفة ملاصدرا و فقه جواهری، عمدة تلاشهای علمی او را شکل میبخشید. در 28 سالگی به ایران بازگشت و با درجة اجتهاد به عنوان نخستین دانشجوی روحانی در رشتة «حقوق در اقتصاد» به دانشگاه تهران رفت. او یکی از بهترین شاگردان مرحوم علامه طباطبایی بود. همراهی او در بحثهای علمی، بیشتر با شخصیتهایی همچون آیتالله بهشتی، آیتالله شبیری، آیتالله اردبیلی و آیتالله مکارم شیرازی بود. سرانجام با توصیههای آیات عظام بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آلیاسین، وصیت رهبر شیعیان لبنانی، مرحوم آیتالله سید عبدالحسین شرفالدین را لبیک گفت و در 31 سالگی به سوی لبنان شتافت.
امام موسی صدر، در نخستین روزهای حضور خود در لبنان، مطالعة عمیقی را دربارة محرومیتهای مردم این منطقه به انجام رسانده و سه برنامة کوتاهمدت، میانمدت و دراز مدت را در راستای محرومیتزدایی لبنان اجرا نمود. او با سازماندهی محرومان، بر همان راهی گام مینهاد که پیامبر خدا(ص) در مدینه و مکه برای تحقق حکومت اسلامی بر آن عمل نموده بود. او در ادامة این سیاست، طایفة شیعه را در سرتاسر لبنان وحدت بخشید و برای استمرار این وحدت، از دولت لبنان خواست تا با راهاندازی مجلس اعلای شیعیان لبنان موافقت نماید. در سال 1352 «جنبش محرومان لبنان» را راهاندازی کرد. در سال 1354 جنگ داخلی لبنان با دخالت مستقیم اسرائیل و آمریکا آغاز شد و این بار نیز حضور این مرد آسمانی بود که وحدت ملت لبنان را حفظ نمود. منش او در برخورد با مسائل تفرقهانگیز تا آنجا، آرامبخش بود که از او چهرهای الهی ساخته بود. امام موسی صدر، بین همة مذاهب و فرقهها آنچنان وحدتی آفریده بود که در بین شیعیان یادآور علی(ع)، در میان مسیحیان یادآور مسیح(ع)، در جمع کلیمیان یادآور موسی(ع)، و در میان سنیمذهبان یادآور محمد(ص) بود. تلاشهای او برای وحدت میان ادیان توحیدی در همة زمینهها انجام میگرفت. نامهنگاری به علمای الازهر و مصر و فقهای اهلسنت، جمعآوری چهارصد فتوای فقهی و احکام مربوط به حج به نقل از امام صادق(ع) و مورد قبول صحاح سته و ارسال آن برای پادشاه عربستان، تقریب فقهی میان مذاهب اسلامی جهت احیای تمدن اسلامی، دعوت از علمای شیعه و سنی برای اتفاق نظر در وحدت افق شرعی، درخواست اعلام واحد برای زمان عید فطر و دیگر اعیاد و انجام نماز جماعت در روز و وقت یکسان در کشورها از علمای شیعه و سنی خرید کردن از اهل کتاب و پاک دانستن آنها، برادر دانستن همة مسلمانان، دوری کردن از طرح مباحث اختلافی و متعصبانه، خواندن انجیل و تورات برای نصارا و یهود و شرکت جستن در جماعات و مراسم آنان، همه گوشهای است از هزار هزار رفتار و گفتار این مرد الهی که به کالبد مردة عروس خاورمیانه و پیکر صد چاک لبنان، جان و روح تازه میبخشید و از اسلام چهرهای جامعالاطراف و کارآمد نشان میداد. او با نگاهی کاملاً عاشقانه و عالمانه و عارفانه و برخواسته از متن اسلام ناب، حرکتی را بنیان نهاد که به لبة دوم قیچی اسلام در مرکز دنیا، یعنی خاورمیانه، برای بریدن دست استعمارگران، تبدیل شد. بسترسازی و پاکسازی منطقة خاورمیانه، نخستین هدفی بود که او با آن احیای تمدن اسلامی را دنبال میکرد. تمدنی که برای احیای آن، نیازمند مردانی همچون مردان پولادین ارادة حزبالله بود.
شهید سید عباس موسوی، دبیر کل حزبالله لبنان، یکی از برجستهترین شاگردان امام موسی صدر در لبنان بود که با همان شیوه و مرام امام موسی صدر توانست حزبالله را به عنوان قدرتمندترین و محکمترین مشت آهنین در برابر اسرائیل قرار دهد. مشتی که با گذشت دو دهه، بارها و بارها بر دهان اسرائیل فرود آمده است!
شاید کلام دوراندیشانة امام موسی صدر، امروزه به خوبی برای اندیشمندان و عالمان فهم شود، وقتی که سخن چنین گفت: «ما تلاش گسترده را در راه وحدت شعایر دینی و اسلامی، برای بالا بردن شأن اسلام مبذول داشتهایم و هر کس نسبت به اسلام اخلاص داشته باشد، به تقریب مذاهب فرا میخواند...» و این همان حیات طیبة قرآنی است که با اندیشة تابناک او بر آسمان و زمین لبنان سایه انداخته و از کشور چند فرقهای، ملتی استوار و یکپارچه را در برابر دنیا استوار و نستوده ساخته است.
رفتار پر جذبه و نگاههای آسمانی امام صدر، آنچنان بود که میرفت تا در کنار عظمتهای پیامبرگونة حضرت امام در ایران، انقلاب و حرکتی گسترده را در سرتاسر دنیای اسلام به وجود آورد. از همین رو، سرهنگ معمر قذافی، که خود را امیرالمؤمنین آفریقا! مینامد، با هراس و بیم از گسترش انقلاب اسلامی به آفریقا، در حرکتی شتابزده از او برای یک سمینار علمی دعوت کرد و در سوم شهریور 1357 او را به صورت پنهانی ربود.
امروز 28 سال از ربوده شدن او میگذرد و دنیای اسلام در فراق اوست؛ اما لبنان و همة فرزندان معنوی او، پرچم او را بر دوش میکشند.
پسرک سبزی فروش
در میان شاگردان و فرزندان معنوی امام موسی صدر، شهید سید عباس موسوی یکی از درخشانترین و بهترینها بوده است که حضور امام صدر را از نزدیک درک کرده و از او درسها گرفته است؛ اما سیدحسن نصرالله، داستان دیگری دارد. نصرالله یکی از همان پابرهنگان جبل عامل بوده است؛ یکی از همان فرزندان سختی کشیدة سرزمین لبنان که در مغازة سبزی فروشی پدرش، با دیدن چشمان آبی امام صدر، شیفتة راه و مرام او شد. راه و مرامی که برای او، پیامبر(ص) را زنده میکرد، و علی(ع) و فاطمه(س) و ابوذر را. سیدحسن با شیدایی تمام، راه او را طی نمود و بر بلندایی ایستاد که او میخواست.
اکنون پرچم حزبالله، با اندیشة تابناک امام خمینی(ره) و امام صدر در دستان سیدحسن نصرالله قرار گرفته است. پرچمی که در سهمگینترین تندبادها و توفانهای 24 سال گذشته، مقاوم ایستاده است. توان مقاومت و پایداری این گروه اندک، ولی نستوه، در باور بسیاری از تحلیلگران نمیگنجد؛ اما نگاهی گذرا به توانمندیهای نظامی و آمارهای نبرد 33 روزة لبنان با اسرائیل در تابستان 2006، گواه کارآمدی و توانمندی اندیشههای تابناک امام خمینی و امام صدر در سرزمین جبل عامل است. تنومندی و استواری شجرة انقلاب اسلامی، ریشه در وحدتبخشی و همهجانبهنگری آن دارد که در رفتار و گفتار آن دو مرد الهی موج میزد و امروز نیز در منش و مرام سالار چفیه بر دوش خامنه و فرزندان معنوی او در لبنان، به ویژه سید حسن نصرالله مشاهده میشود.
هماکنون سید حسن نصرالله و نام حزبالله، درخشانترین نامهایی است که در قلوب دنیای اسلام میدرخشد؛ اما در پس درخشش زیبای آن، همچنان میتوان تبسم آسمانی و چشمهای آبی امام موسی صدر را از افق تاریخ روشن آن به نظاره نشست و زمزمة زیبای مصطفی چمران را در فضای جبل عامل شنید. زمزمهای که چنین میسرود: «به کسی که او را بیش از حد دوست میدارم! به معبود من! به معشوق من! به امام موسی صدر! کسی که او را مظهر علی میدانم! او را وارث حسین میخوانم! کسی که رمز طایفة شیعه و افتخار آن و نماینده 1400 سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختی، حقطلبی و بالاخره شهادت است! تو ای محبوب من! رمز طایفهای... و من افتخار میکنم که در رکابت مبارزه میکنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت مینوشم... درود آتشین من به روح بلند تو باد که از محدوده تنگ و باریک خودبینی و خودخواهی بیرون است و جولانگاهش عظمت آسمانها و اسماء مقدس خداست. عشق سوزان من فدای عشقت باد! که بزرگترین و زیباترین مشخصه وجود توست و ارزندهترین چیزی است که مرا جذب تو کرده است...»
امام خمینی و امام موسی صدر، رهبران نمونه و مصادیق کاملی از علیگونه زیستن بودند و این همان رمزی است که طایفة شیعه را در این دو سرزمین، یکدل و یکپارچه و کارآمد و پایدار ساخته است.
امام موسی صدر، بین همة مذاهب و فرقهها آنچنان وحدتی آفریده بود که در بین شیعیان یادآور علی(ع)، در میان مسیحیان یادآور مسیح(ع)، در جمع کلیمیان یادآور موسی(ع)، و در میان سنیمذهبان یادآور محمد(ص) بود.
شهید سید عباس موسوی، دبیر کل حزبالله لبنان، یکی از برجستهترین شاگردان امام موسی صدر در لبنان بود که با همان شیوه و مرام امام موسی صدر توانست حزبالله را به عنوان قدرتمندترین و محکمترین مشت آهنین در برابر اسرائیل قرار دهد.
نصرالله یکی از همان پابرهنگان جبل عامل بوده است؛ یکی از همان فرزندان سختی کشیدة سرزمین لبنان که در مغازة سبزی فروشی پدرش، با دیدن چشمان آبی امام صدر، شیفتة راه و مرام او شد.
هماکنون سید حسن نصرالله و نام حزبالله، درخشانترین نامهایی است که در قلوب دنیای اسلام میدرخشد؛ اما در پس درخشش زیبای آن، همچنان میتوان تبسم آسمانی و چشمهای آبی امام موسی صدر را از افق تاریخ روشن آن به نظاره نشست.
کلمات کلیدی: