n علی محمد مؤدب
ای جان جان جان جهانهای مختلف
ایمان عاشقانة جانهای مختلف
روح سلام در تن هستی، که زندهای
همواره در نسوج زبانهای مختلف
رویای دلنواز صدفهای ساحلی
دریای مهربان کرانهای مختلف
ما ماندهایم چون رمههایی رها شده
در گرگ و میشِ ذهنِ شبانهایِ مختلف
دارد یقینِ چوبیمان تیغ میخورد
در آتشِ هجوم گمانهای مختلف
آقا درآ به عرصة هیجای روزگار
ما را بگیر از هیجانهای مختلف
کلمات کلیدی: