سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ثمره اندرز، بیداری است . [امام علی علیه السلام]

n ریحانه صداقت

به مناسبت چهاردهم مردادماه سالروز شهادت مصطفی محمود مازح، اولین شهید راه اعدام سلمان رشدی

 

باسمه‌تعالی

انا لله و انا الیه راجعون

به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن،تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن محکوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند سریعاً اعدام نمایند تا دیگر کسی جرئت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این را کشته شود شهید است ا‌ن‌شاءالله. ضمنا اگر کسی دسترسی به مولف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام آن را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله موسوی خمینی

25/11/1367

?

از آن روز که امام، «سلمان رشدی» را «مهدور الدم» اعلام کرده بود، دیگر آرام و قرار نداشت. می‌دانست به خاطر این فتوای امام، دولت انگلیس به شدت از مسلمانان می‌ترسد و مسئول امنیّت جانی سلمان رشدی در سفرها و سخنرانی‌هایش شده است، اما چیزی در مغزش ندا می‌داد: برو!

?

«مصطفی محمود مازح»، متولد گینة کوناکری در نزدیکی ساحل عاج. پدرش لبنانی بود و به تجارت مشغول بود. وقتی می‌خواست به لبنان برگردد، چون به مصطفی خیلی علاقه داشت، او را هم با خودش برد. مصطفی در لبنان تحصیلاتش را رها کرد و کنار پدرش مشغول به کار شد. آنجا دوستان خوب و مؤمنی هم پیدا کرد که با هم برنامه‌های مذهبی زیادی را دنبال می‌کردند. از آنجا که گینه، مستعمرة فرانسه بود، مصطفی هم شناسنامة گینه‌ای داشت و هم شناسنامة فرانسوی. همیشه از آن شناسنامة فرانسوی بدش می‌آمد. می‌گفت به دردم نمی‌خورد. تازه، بعد که قرار شد در لبنان زندگی کنند، شناسنامة سومی هم آمد!

?

کسی از کار مصطفی سر درنمی‌آرود. توی جنگ‌های داخلی جنوب لبنان دستی نداشت، ولی یک وقت‌هایی غیب می‌شد. کسی نمی‌دانست کجا می‌رود. بچة سر به راهی بود. یعنی همه این طور فکر می‌کردند. نمی‌دانستند همین بچة سر  به راه، آتش به سر دارد!

?

خبر فوت امام، آرامش را از او گرفته بود. به پدرش گفت می‌خواهد به بیروت برود و رفت. حملات اسرائیل توی لبنان شدید شده بود و هر گوشه را خطری تهدید می‌کرد. وقتی خبری از برگشتنش نشد، همه نگران شدند. بعداً فهمیده بودند مصطفی، آن مدت را برای دیدن آموزش نظامی و آشنایی با سلاح و مواد منفجره، به منطقه «جبل صافی» رفته بوده است. یک ماه گذشت، ولی باز هم از «مصطفی مازح» خبری نشد. مدتی بعد برادرانش خبر دادند که از طرف دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی انگلستان و فرانسه در ساحل عاج، دربارة مصطفی پرس‌وجو کرده‌اند. این تحقیق و پرس‌و‌جو در کشورهای مختلف هم انجام شد؛ در حالی که هنوز خانواده مصطفی نمی‌دانستند مصطفی کجاست؟!...

?

شناسنامة فرانسوی به دردش خورده بود. با آن رفته بود انگلستان. اینکه آیا قبلاً هم انگلیس رفته بود یا نه و اینکه از کجا فهمیده بود سلمان‌رشدی در طبقة بالای فلان هتل اقامت دارد، هنوز کسی نمی‌داند. گویا در هتل، زن خدمتکاری بوده که «مازح» از او دربارة رفت و آمدهای سلمان‌رشدی سؤال می‌کند. خود مصطفی در طبقة سوم، اتاق گرفته بود، برای چهار روز که قرار بود مأموریت در روز سوم انجام شود.

زن خدمتکار به این جوان لاغر اندام که فرانسوی را به خوبی حرف می‌زند، حساس شده بود و دستگاه‌های اطلاعاتی انگلیس را خبر کرده بود و ... مصطفی همان روز عملیات، شناسایی می‌شود. همة خبرها در مورد مصطفی، خبرهایی کلی و بدون جزئیات است. حتی نحوة شهادتش. یک عده می‌گویند وقتی شناسایی شده خودش را منفجر کرده و یک عده دیگر هم می‌گویند وقتی او را شناسایی کردند، با بمب‌های کمری خودش، او را به شهادت رسانده‌اند. بعد از این قضیه، فوراً سلمان رشدی را به جای دیگری منتقل می‌کنند.

?

فرانسه جنازة او را تحویل نمی‌داد. پدر مصطفی گیج و حیرت‌زده بود. بعد از آن همه بی‌خبری که مصطفی یک دفعه غیب شده بود، حالا باید خبر شهادت او را، آن هم به این نحو و در این راه می‌شنید. پول زیادی دادند تا جنازه را به لبنان بیاورند. توی لبنان هم در آن اوضاع و احوال، اجازه تشییع جنازة رسمی نداشتند و بدن متلاشی مصطفی، کنار خانة خودشان در لبنان دفن شد.

?

«بعد از تو ای امام، هرگز هیچ‌کس نخواهد خندید ... و هرگز هیچ کس تو را تنها نخواهد گذاشت. هرگز روزهای مقدس با تو را فراموش نخواهیم کرد و فرمایشات تو را در هر زمان و مکان اجرا خواهیم کرد و شجاعت تو را در هر زمان در برابر دشمنان به یاد خواهیم آورد. در روز برگزاری نماز در قدس شریف، ما تو را به یاد جهانیان خواهیم آورد ... سعادتمندند کسانی که تو را شناختند ...» از وصیت‌نامة مصطفی محمود مازح.

?

سلمان رشدی هنوز هست. هنوز کتاب می‌نویسد. هنوز کتاب‌هایش توی نمایشگاه‌های بین‌المللی عرضه می‌شود.

کتاب «شالیمار دلقک» یکی از دیگر از کتاب‌های این نویسندة هندی‌الاصل است که در آن، یک روحانی تندرو، نوجوان مسلمانی را تحت آموزش‌های خود قرار می‌دهد تا به اقدامات تروریستی دست بزند...

?

سلمان رشدی هنوز هست. فتوای امام هنوز برجای خودش باقی است و امثال مصطفی بر روی زمین کم نیستند. و چه زود است که ...

 

سوتیتر

همة خبرها در مورد مصطفی، خبرهایی کلی و بدون جزئیات است. حتی نحوة شهادتش.

 

یک وقت‌هایی غیب می‌شد. کسی نمی‌دانست کجا می‌رود. بچة سر به راهی بود. یعنی همه این طور فکر می‌کردند. نمی‌دانستند همین بچة سر  به راه، آتش به سر دارد!


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط ارسلان سلطانی 87/3/16:: 1:6 صبح     |     () نظر