از خرمشهر به سمت شلمچه که میروی به دژبانی شلمچه و بعد، به نهری میرسی که به آن میگویند: نهر عرایض. پلی که از رویش عبور میکنی، بازسازی شدة پلی است که امروز به آن میگویند «پل نو».
این پل، نه تنها دروازه ورود بیگانهها به ایران بود، بلکه پل مقاومت نیز هست و چه بسیار مقاومتهای جانانهای که به خود ندیده است در شهریور ماه 59. همان شهریور سیاهی که با خون بچهها سرخ شده بود. نهری زیر این پل جاری است که از اروندرود منشعب شده است و نخلستانهای خرمشهر را سیراب میکند. پل را زده بودند روی عرایض که خرمشهر را با روستاهای مرزی اطراف شلمچه، ارتباط دهند. در محل اتصال نهر به اروندرود، یک سمت گمرک و سمت دیگر قصر ویران شده شیخ خزعل قرار دارد. کربلای چهار و پنج، در کنار این نهر؛ کربلا شد؛ گویی این نهر فرات بود و حماسههای کنار آن، حماسه حسینیان!
?
در معبر یا داغ میبینی یا ذکر میشنوی. نهر عرایض معبر است. صدای «یا زهرا(س)» بود که به گوش میرسید. بعضی موقعها میخواهی جایی بروی، اما نمیدانی چه در انتظارت هست. میبینی آتش چه حجمی دارد. خیلی هنر میخواهد که فرار نکنی. سخت است باورش که چپ و راست تو قایقها یکی پس از دیگری منهدم شوند و تو بایستی... کاش میشد گفت در این نهر چه اتفاقی افتاد و این آب آرام چه روزهایی که به خود ندید! عکس و فیلمی هم نیست که تو را روشن کند و برایت از حماسههای کربلای چهار و پنج بگوید.
نقطه استارت کربلای چهار، نهر عرایض بود. از دهکده عرایض تا رودخانه، چهار کیلومتر راه است. شبی که برای کربلای چهار حرکت کردیم، از کنار جاده، خودمان را به نهر رساندیم. نزدیکی پل نو و در همان حوالی قصر شیخ خزعل، سنگر حاج حسین خرازی بود که هنوز هم آثارش هست. نزدیکیهای شهر، آتش شدید دشمن روی سر ما بود. عملیات لو رفته بود و دشمن آگاهی کامل از ما داشت؛ حتی مسیر ما را دقیق میدانست. تمام آتش و حجم آن روی این نهر بود. آتش وحشتناکی بود. قایقها آماده بود. هر قایق یازده نفر جا داشت. چون میخواستیم از نهر عبور کنیم، مهمات کامل برداشته بودیم. قایقها هم بنزین اضافه برداشته بودند. یک گلوله کافی بود تا آن قایقهای آماده انفجار را با بچههایی که کولهپشتیشان پر از مهمات بود، تبدیل به خاکستر کند. این اتفاق افتاد. گلولهای به یکی از قایقها اصابت کرد و بعد، انفجار... . بچهها همه پر میکشیدند بالا. خیلی از قایقها آتش گرفته بود. دیدبانهای دشمن متوجه شدند و آتش چندین برابر شد. حالا دیگر نهر عرایض شده بود جای پرواز ملائک. بچههایی را میشد ببینی که آتش گرفته بودند و میسوختند.
شهید سید محسن حسینی، مسئول دسته بود. پسر آرامی درست مانند پدر دور و بر بچهها، دورشان میچرخید. آخرین نفری بود که میخوابید و اولین نفر بود که بیدار میشد. خیلی هوای نیروهایش را داشت. وقتی میخواستیم از نهر خارج شویم، توی قایق، یک تیر خورد به دستش. دستش از مچ قطع شد. بین دو زانوی پاهاش دستش را گرفت لای پایش و میخندید. میدانستیم که یک کالیبر چه درد وحشتناکی دارد، اما او میخواست روحیه بچهها خراب نشود. فقط میخندید. فرهاد رهنمایی میرفت زیر آب و بچهها را بیرون میکشید؛ اول آتش بچههایی را که در حال سوختن بودند را خاموش میکرد و بعد از آب بیرونشان میآورد.
اینها روایت نهری است که امروز تو از آن عبور میکنی تا به شلمچه برسی. آب میبینی و حاشیه و نیزار؛ اما آن شب، این نهر رنگ و بوی خون داشت و بوی سوختن بهترین فرزندان این سرزمین را میداد.
هنگام عملیات هم شهدا و زخمیها را که میآوردند کنار همین نهر زمین میگذاشتندشان تا آمبولانس از راه برسد. نهر معبر ما بود برای رسیدن به کربلای چهار. در کربلای پنج، بازماندههای کربلای چهار از روی نهر حرکت کردند به سمت شملچه. بچهها که از کنار این نهر رد میشدند، به یاد رفقایشان میسوختند، میگریستند و با آنها تجدید عهد میکردند. میگفتند بچهها داریم میآییم پیشتان. منتظر باشید. کمی آن طرفتر در شملچه خیلی از بازماندههای این عملیات که شاهد مظلومیت بچهها در نهر عرایض بودند، پشت سر حاج حسین راهی عرش خدا شدند.
آخرهای جنگ، یکی از خطهای پدافندی ما حاشیه همین نهر بود. برای آنهایی که میدانستند اینجا چه خبر است، شبها کنار این نهر غوغایی بود. این نهر زیارتگاه بود. تا همین اواخر، تکهپارههای قایقهای حامل به عرش رفتگان را همین جا پیدا میکردیم؛ قایقهایی که آن شب مرکب شهدا بودند.
یادشان به خیر؛ شهید حاج علی باقری، شهید حاج محمد زاهدی، جانبازی که چشمی را قبلاً فرستاده بود بهشت، فرمانده گردان امام رضا، شیخ جواد قاسمپور، معاون گردان، سید محسن حسینی، عباس سرائیان، اصغر امامی، حسین فروجانی، کیوان داریان، شهید رهنما، شهید ابراهیم، منصور رنجبران و حسن منصوری غواص و...! حال بچهها قبل از کربلای چهار، معنویتشان، روحانیتشان، همه و همه بیسابقه بود.
آخر جنگ، این نهر خط مقدم شد؛ آن طرف با فاصلهای حدود یک کیلومتر عراقیها بودند و این طرف ما بودیم.
کلمات کلیدی: