در دوران پایان جنگ, فشار بسیاری به ایران وارد میشد تا صلح را بپذیرد, از سویی ایران به صداقت صدام اعتماد نداشت و معتقد بود آتش بس به فرصتی برای تجدید قوای عراق و حملة مجدد تبدیل خواهد شد. فضای کشورهای اسلامی در این مسئله، بر ضد ایران بود و عراق تبلیغات منفی فراوانی برای ایجاد جنگ روانی و رسیدن به خواستة سیاسی خود در سطح جهان به راه انداخته بود.
در همین دوران، سازمان کنفرانس اسلامی، جلسه سران کشورهای اسلامی را برگزار کرده بود. آیت الله تسخیری به عنوان نمایندة ایران در این کنفرانس شرکت کرده بود. آنقدر فضای سیاسی بر ضد ایران سنگین بود که ایشان میگفتند: تنها برای کارهای ضروری از اتاق محل اقامتمان خارج میشدم. در جلسة علنی کنفرانس, طارق عزیز، از رهبران عراق, در این کنفرانس، سخنرانی مفصلی بر ضد ایران کرد. از کشتار مسلمانان سخن گفت, از ضرورت جلوگیری از خونریزی دم زد, ایران را به مجوسیگری متهم کرد و ... .
آیتالله تسخیری میگفت: در میان نگاههای سنگین و ملامتگر شرکتکنندگان کنفرانس، به حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) توسل کردم. برخاستم و اجازه خواستم من هم سخنرانی کنم. رئیس کنفرانس به من، وقت سخنرانی نداد. گفتم: پنج دقیقه بیشتر وقت نمیخواهم. باز هم اجازه ندادند. گفتم: بلندگوی روبهروی من را روشن کنید، فقط دو دقیقه سخن کوتاهی دارم. بلندگو روشن شد. گفتم: شما سخنرانی این آقا را بر ضد ایران اسلامی شنیدید، ولی فکر میکنم نام کامل این آقا را بلد نباشید. آقایی که این همه از مسلمانان و ضرورت حفظ جان مسلمانان دم زد, اصلا مسلمان نیست، او مسیحی است و اسم کامل او «طارق یوحنا عزیز» است. و بر جای خودم نشستم. همه حاضران خندیدند و فضای جلسه عوض شد. در بیانیهایی که در پایان کنفرانس هم صادر شد، در موضع کنفرانس نسبت به ایران تعدیلی ایجاد شد.
ادامه دارد... .
پینوشتها
[1]. رضوانی، علیاصغر، واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات، ص9.
2. ر.ک: المنهج الجدید و الصحیح فی الحوار مع الوهابیین. این کتاب نوشته یکی از عالمان وهابی شیعهشده است به نام دکتر عصام العماد. در خاتمه این کتاب، در فصلی به بررسی آینده مکتب تشیع میپردازد و از کتابهای نویسندگان وهابی، این حقیقت را نقل میکند: در کتاب الشیعه الامامیه فی میزان الاسلام، بیان شده: آنچه شگفتی من را برمیانگیزد این است که برخی برادران ما که بعضی از آنان از فرزندان عالمان بزرگ و مشهور مصر بودند, برخی طلبههای دینی که همراه ما در حلقههای علمی نشسته بودند, برخی از کسانی که گمان نیک به آنها میبردیم, این مسیر را پیمودند (یعنی شیعه شدند).
ناصر القفاری در کتاب الخطوط العریضه، نوشته: هر کس کتاب عنوان المجد فی تاریخ البصره و نجد را مطالعه کند، این امر او را به ترس واخواهد داشت؛ زیرا مشاهده میکند که قبیلههایی به شکل کامل شیعه شدهاند.
مجدی محمد علیمحمد در کتاب خود به نام «انتصار الحق مناظره علمیه مع بعض الشیعه الامامیه» مینویسد: یکی از جوانان اهل سنت با حالتی متحیر پیش من آمد. علت حیرت او این بود که دست برخی از شیعیان به او رسیده بود.. . بیچاره میپنداشت که شیعیان فرشتگان خداوند رحمان و تکسواران حق هستند!
3. برای بررسی کتابها و مقالات رهیافتگان, به پایگاه www.aqaed.com مراجعه کنید.
4. این خاطره را آیت الله جزایری در یکی از خطبههای نماز جمعه اهواز مطرح کردند.
5. رک: نشریه المنبر، مصاحبه با رزمنده مجاهد شحاده.
6. . بنابر احکام فقهی در تمامی مذاهب اسلامی, مکه سرزمین امن الاهی است و اگر جنایتکار و قاتلی هم به این سرزمین پناه آورد، نمیتوان قصاص را بر او اجرا کرد.
سوتیترها:
در میان نگاههای سنگین و ملامتگر شرکتکنندگان کنفرانس، به حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) توسل کردم. برخاستم و اجازه خواستم من هم سخنرانی کنم. رئیس کنفرانس به من، وقت سخنرانی نداد. گفتم: پنج دقیقه بیشتر وقت نمیخواهم. باز هم اجازه ندادند. گفتم: بلندگوی روبهروی من را روشن کنید، فقط دو دقیقه سخن کوتاهی دارم. بلندگو روشن شد. گفتم: شما سخنرانی این آقا را بر ضد ایران اسلامی شنیدید، ولی فکر میکنم نام کامل این آقا را بلد نباشید. آقایی که این همه از مسلمانان و ضرورت حفظ جان مسلمانان دم زد, اصلا مسلمان نیست، او مسیحی است و اسم کامل او «طارق یوحنا عزیز» است
در تبلیغات توجیهگر کشتارگران حج سال 1361 مطرح شده بود که ایرانیان قصد داشتند کعبه را از شهر مکه به ایران منتقل کنند! کتابهایی در این باره نوشته شد و در این کتابها به شخصیت حضرت امام خمینی(ره) توهین شد.
کلمات کلیدی: