سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس گفتن «نمی دانم» را واگذارد، به هلاکت گاه خود درآید [امام علی علیه السلام]

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و رشد الگوی سیاسی دینی ایران, دو جریان به شدت بر ضد ایران موضع‌گیری کردند: جریان سکولار و جریان وهابیت. با اینکه میان روش‌ها, دیدگاه‌ها و ادبیات فکری وهابیت و سکولاریسم تفاوت فراوانی وجود دارد، ولی این دو روش متفاوت در دشمنی با تشیع به موضع مشترک رسیدند. دلیل این ائتلاف هم روشن بود: جلوگیری از رشد فلسفة سیاسی دینی مبتنی بر مکتب تشیع.

در دسامبر 1984م (1364 هـ.ش) در دانشکدة تاریخ دانشگاه تل‌آویو با همکاری موسسة مطالعاتی شیلوهه ـ که یک موسسة غیر انتفاعی و مرتبط با صهیونیسم است ـ کنفرانسی با حضور سیصد شیعه‌شناس درجة یک جهان برگزار شد و در آن، ظرف مدت سه روز, سی مقاله ارائه گردید. به قول مارتین کرامر, یکی از شیعه‌شناسان جهان که دبیر این کنفرانس بود, هدف از برپایی این کنفرانس, شناخت مفاهیم محوری در تمدن اثناعشری و آنگاه شناسایی انقلاب اسلامی به سال 57 در کشور ایران بود. افراد برجسته‌ای در این کنفرانس شرکت داشتند؛ امثال: دانیل برومبرگ, ماروین زونیس, مایکل ام جی فیشر, برنارد لوییس و ...

مقالاتی که در این کنفرانس ارائه شد, صددرصد تفصیلی تحقیقی و مبتنی بر پیچیده‌ترین متن تحقیقی و عمیق‌ترین روش‌ها در بررسی دین و مکتب و تمدن بود. این شیعه‌شناسان دو مفهوم محوری اساسی در اندیشة تشیع را بررسی کردند: محور اول نگاه سرخی که شیعیان به صحرای کربلا و قیام حسینی داشتند و محور دوم: مفهوم سبز انتظار و مهدویت در تفکر شیعی(1). طبیعی است دشمن هزینه‌های فراوانی انجام داده است تا این دو مفهوم پویا و انقلاب آفرین تشیع را تبدیل به مفاهیمی فردی و احساسی صرف، به دور از عقلانیت تبدیل کند که بررسی این روش‌ها خود فرصت جداگانه‌ای می‌طلبد.

جریان وهابیت که تندروترین فرقة مذهبی اهل سنت و رقیب سنتی تشیع به شمار می‌آمد، تبلیغات و مبارزة خود را بر ضد تشیع چندین برابر کرد. علاوه بر نشر کتاب‌های کهن مخالف با تشیع, تحقیقات فراوان جدیدی در ضدیت با تشیع نگاشته شد. این کتاب‌ها با هزینه‌های فراوان برای جلوگیری از رشد شیعه انقلابی، در کشورهای جهان به ویژه کشورهای عربی و کشورهای حاشیة خلیج فارس, توزیع شد. مبلغان فراوانی با هدف مبارزة فکری با تشیع تربیت و با صرف هزینه‌های فراوان به تمامی نقاط جهان ارسال شدند و ....

بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی در این مبارزة اعتقادی و قومیتی بر ضد ایران مشارکت کردند. این هجمة تبلیغاتی پشتوانة فکری و روانی حملة نظامی به ایران بود و کمک‌های تسلیحاتی و مالی به عراق در جنگ با ایران را توجیه می‌کرد.

از سوی دیگر، رسانه‌های کشورهای غربی هم علاوه بر هجمه به ایران، همیشه ایران را خطری برای منطقه معرفی می‌کردند و کشورهای اسلامی و عربی را از پدیدة «صدور انقلاب» می‌ترساندند. دلیل این ترس‌آفرینی هم روشن بود. نیروی نهفتة جهان اسلام به جای رویارویی با اسرائیل و آمریکا، باید در متن جهان اسلام به کار گرفته می‌شد.

بازتاب مثبت موج شیعه‌ستیزی

این موج بزرگ تبلیغاتی, قشری از توده‌ها و حتی تحصیل‌کردگان ساده‌اندیش را در جهان اسلام تحت تاثیر قرار می‌داد. ولی این پرسش  به شکل جدی برای نخبگان روشن‌بین جهان اسلام مطرح بود: ریشة اعتقادی این موفقیت بزرگ سیاسی در ایران چه بود؟ اگر مذهب تشیع حقیقتا به شکلی است که دشمنان شیعه مدعی هستند, چگونه توانسته چنین تحول معنوی و سیاسی عمیقی را در سطح جهان ایجاد کند؟ اساسا چرا باید واقعیت‌های شیعه در طول قرن‌ها در سانسور فکری قرار گیرد؟ ریشة این همه نگرانی و دغدغه از رشد تشیع انقلابی در جهان چیست؟ مقاومت مثال زدنی ایران در جنگ تحمیلی, استکبارستیزی جهانی ایران, پیروزی‌های شیعیان جنوب لبنان در بیرون کردن اسرائیل, مواضع صریح ایران در حمایت از انتفاضة فلسطین و ...  همگی بر محبوبیت شیعیان در جهان می‌افزود و این دغدغه را برای شناخت عمیق و ریشه‌ای تشیع بیشتر می‌کرد.

همین پرسش‌ها باعث شد موج جدیدی برای بررسی مبانی فکری تشیع در میان اندیشمندان و جوانان جهان اسلام آغاز شود. بررسی واقعیت‌های اندیشة شیعه که سال‌ها در غبار تهمت‌ها و افتراها پنهان شده بود, باعث شد بسیاری از تحصیل‌کردگان جهان به سمت تشیع جذب شوند تا جایی که نویسندگان وهابی در مقدمة کتاب‌هایی که بر ضد شیعه می‌نوشتند، به این حقیقت اعتراف کرده‌اند(2).

بررسی نگاشته‌های رهیافتگان به مکتب تشیع, نشان‌دهندة این حقیقت است که مبارزه با تشیع در حقیقت به عامل مثبتی برای رشد تشیع در میان اندیشمندان بدون تعصب تبدیل شده است(3). در حقیقت، روح خالصانة جهادی امام خمینی(ره) و شهدا باعث شد حقایق تاریخی تشیع در این مقطع تاریخی خودنمایی کرده, فضای جدیدی در نگاه مسلمانان به مذهب تشیع گشوده شود.

جنگ هشت ساله، یکی از تجارب جهادی معاصر بود که روح بیداری اسلامی را در جهان اسلام تقویت کرد.

آیت الله موسوی جزایری، امام جمعة اهواز نقل می‌کرد: روزی در جمعی بودیم که شهید سید عباس موسوی (موسس و دبیرکل سابق حزب الله لبنان) نیز شرکت داشت. این شهید مجاهد به من گفت: من پشت سر شما نماز جمعه هم خوانده‌ام، ولی شما اطلاع ندارید. با تعجب پرسیدم چه وقت؟

شهید موسوی پاسخ داد: هنگام انجام یکی از عملیات‌ها در جبهه‌های جنوب, به اهواز آمده بودیم تا به منطقه جنگی اعزام شویم. من در نماز جمعة شما شرکت کردم، ولی چون فرصت محدود بود، نتوانستم با شما ملاقاتی داشته باشم. بعد از نماز مستقیما به جبهه رفتیم.(4)

شهید شحاده یکی از رهبران جهاد اسلامی فلسطین بود که در زندان‌های اسرائیل با مجاهدان شیعة لبنانی آشنا شده بود. بعد از مباحثه‌های طولانی مکتب تشیع را برمی‌گزیند. او با حماسه و روح شهادت‌طلبی که از عاشورای حسینی دریافت کرده بود، سخنرانی‌های پرشوری در فلسطین انجام ‌داد و با آشنا ساختن جوانان با فرهنگ سرخ حسینی به مبارزات مردم فلسطین رنگ و معنویت خاصی بخشیده بود.

او به صراحت می‌گفت: «مستقبل فلسطین مستقبل محمد و آل محمد؛ آیندة فلسطین آیندة محمد و آل محمد است»(5).

اوج جبهه‌گیری با ایران انقلابی: کشتار حجاج ایرانی

حضور ایرانیان شیعه و مسلمان در مکه به شکل مستقیم صادر کنندة روح انقلابی و عقیدتی الگوی اسلام ناب بود. مراسم برائت از مشرکان آشکارا اعلام می‌کرد که روح حقیقی حج, پرهیز از طاغوت‌های زمان است. جنایتی که در سرزمین امن الاهی(6) در حق حاجیان ایرانی، به جرم اجرای این سنت الاهی انجام شد, به روشنی نشان داد که هم‌پیمانان غربی در کشورهای اسلامی حاضر به انجام چه کارهایی هستند و برای رسیدن به جاه‌طلبی سیاسی خود چگونه از ساده اندیشی و خشک‌ذهنی مخالفان تشیع و فتواهای تکفیری آنان استفاده می‌کنند. این جنایت غیر انسانی با استدلال‌هایی غیر قابل قبول توجیه می‌شد. در تبلیغات توجیه‌گر کشتارگران مطرح شده بود که ایرانیان قصد داشتند کعبه را از شهر مکه به ایران منتقل کنند! کتاب‌هایی در این باره نوشته شد و در این کتاب‌ها به شخصیت حضرت امام خمینی(ره) توهین شد.

این واقعه در سال‌های پایانی جنگ, نشان‌دهندة اوج رویارویی تفرقه‌گرایان و جریان‌های تکفیری در جهان اسلام بر ضد تشیع بود.

دشمن اصلی, شرق یا غرب؟

شعار «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» از ابتدای انقلاب بیانگر, خطوط کلی حاکم بر اندیشه سیاسی و راهبردهای رفتاری انقلاب بود. انقلاب اسلامی ایران با نفی دو سویة نظام‌های سلطه در شرق و غرب, طرح نویی بر اساس حاکمیت اسلام درانداخته بود. با این حال امام خمینی(ره) معتقد بود خطر اصلی و دشمن اساسی جهان اسلام آمریکاست نه شوروی.  دشمنی‌های شوروی با کشورهای اسلامی کم نبود، ولی رویارویی آمریکا و جهان غرب با دشمنی‌های شوروی تفاوتی اساسی داشت. همین تفاوت موجب شده بود که امام، آمریکا را دشمن نخست جهان اسلام و شیطان بزرگ بنامد. مفاهیم وارداتی از جهان غرب, نه به شکل آشکار که همیشه در قالب مفاهیم دلربا و زیبا, به دنبال رخنه به جهان اسلام بود. اندیشمندان غرب‌زده همواره بسترساز سلطة دیکتاتوری سیاه غربی، اما با نقاب دموکراسی و حقوق بشر هستند. تفاوت اساسی دیگر این بود که کمونیست‌ها شمشیر مبارزه با دین را از رو می‌بستند و آشکارا الحاد مدرن را ترویج می‌کردند، در حالی که اندیشمندان غربزده مفاهیم غربی را با ظاهری از متون دینی به خورد جوامع دینی می‌دهند.

حضرت امام با ذکاوت الاهی خود سقوط بلوک شرق را پیش‌بینی کردند، در نامة تاریخی خود به گورباچوف این نکته را بیان کرده بود که همین پیش‌بینی تاییدکنندة دیدگاه حضرت امام و انقلاب در مواجهه با جهان غرب بود.

یکی از تفاوت‌های سیاسی جهان عرب و بسیاری از کشورهای اسلامی با ایران, در همین موضع بود. بسیاری از کشورهای اسلامی، آمریکا را هم‌پیمان و دوست خود به شمار می‌آوردند.

جالب است به خاطره‌ای در این باره اشاره کنم. در مسجد پیامبر (صلی‌الله علیه‌وآله) با «هارون بریک» مجری برنامة «الشریعه علی الهواء»  که در تلویزیون الجزایر پخش می‌شود, آشنا شدم. شخصیت تحصیل‌کرده‌ای بود که در چند رشته از جمله الاهیات تحصیل کرده بود. می‌گفت: فکر و اندیشة شما ایرانی‌ها خیلی خوب کار می‌کند. و بعد خاطره‌ای را از ابتدای انقلاب تعریف کرد. در سال‌های ابتدایی انقلاب، همایشی در کشور الجزایر برگزار شد. در این همایش، آیت الله تسخیری (رئیس کنونی مجمع تقریب مذاهب) شرکت داشت. می‌گفت ایشان در همایش برای ما سخنرانی کردند و گفتند که کفر شوروی، روشن و واضح است، به همین خاطر بحران اصلی جوامع اسلامی، آمریکا است نه شوروی. هارون بریک می‌گفت: آن روز ما نمی‌فهمیدیم شما چه می‌گویید، ولی امروز عمق سخن و موضع آن روز شما را درک کرده‌ایم.


 




کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط ارسلان سلطانی 87/3/13:: 12:32 صبح     |     () نظر