سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بسیار یاد خداوند ـ عزّوجلّ ـ کند، خداوند، دوستش خواهد داشت، و هرکه بسیار یاد خدا کند، برایش دو برائت نامه نوشته خواهد شد : برائتی از دوزخ و برائتی از نفاق . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

زمانی که مریوان بودیم مقام معظم رهبری آمده بود مریوان. بنی‌صدر هم یک پسر خواهر داشت که فرمانده لشکر 28 کردستان بود. عراقی‌ها هم فهمیده بودند و آمدند دزلی را بمباران کردند. ما هم بلافاصله آقا را برگرداندیم مریوان. وقتی از مریوان برگشتیم، همین فرمانده لشکر 28 به نیروهایش گفته بود که توپ‌ها را بردارند و نیروها را بکشند عقب. حاج احمد وقتی آنها رامی‌بیند، فرمانده توپخانه لشکر 28 را که یک سرهنگ بود به باد کتک می‌گیرد که «نامرد چرا داری برمی‌گردی عقب؟ توپ‌ها را کجا می‌بری؟» حاج احمد این کار را کرده بود و آمده بود جلسه که در آن جلسه آقا و همین فرمانده لشکر 28 بودند که در روابط عمومی سپاه تشکیل شد. پسر خواهر بنی‌صدر می‌خواست از متوسلیان شکایت کند. شهید بروجردی هم به ما می‌گفت که حاج احمد را بیاورید بیرون و توجیه کنید تا جلوی آقا کاری نکند. در این گیر و دار، پسر خواهر بنی‌صدر گفت که متوسلیان فرمانده توپخانه را به باد کتک گرفته است. تا این را گفت، حاج احمد هم گفت: «بله که زدم. چرا عقب‌نشینی کردید. شما غلط کردید عقب­نشینی کردید.» و بعد حاج احمد با مشت زد روی میز شیشه‌ای که جلوشان بود؛ چنان زد که شیشه میز شکست و ریخت.

حاجی یک آدم عملیاتی، قاطع و محکم بود. از آن آدم‌هایی بود که از حرفش برنمی‌گشت.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط ارسلان سلطانی 87/3/13:: 12:22 صبح     |     () نظر