سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداى سبحان پاداش را در طاعت نهاده است و کیفر را برابر معصیت تا بندگان خود را از عذابش برهاند و به بهشت خویش راند . [نهج البلاغه]

حاج احمد در ارتش خدمت کرده بود. قبل از انقلاب هم در زندان فلک‌الافلاک زندانی بوده است. از فکر نظامی بسیار خوبی برخوردار بود. مهندس مکانیک دانشگاه علم و صنعت بود. طراح بود و از بچه‌های بافکر و با استعداد و دلسوز و عاشق امام(ره) بود.

وقتی اولین بار دنبال بچه‌های تهران در سال 58 رفته بود بانه، به عنوان یک نیروی عادی از گردان دو سپاه بود. بعد مشخص شد که حاج احمد نبوغ ذهنی و فکری‌اش «فرماندهی» است.

اوایل خرداد 59 رفتیم مریوان. من هنوز حاج احمد را ندیده بودم. کل شهر دست ضد انقلاب بود. لشکر 28 کردستان یک تیپ داشت که در چند کیلومتری مریوان مستقر بود. رفتیم پادگان آن تیپ و شب در آنجا بودیم. ارتش پادگان را حفظ کرده بود؛ در حالی که بقیه شهر دست ضد انقلاب بود. مسیر کامیاران و سروآباد دست ضد انقلاب بود. همراه با اکیپ حاج احمد، رضا چراغی، رضا دستواره، حسن زمانی، سیف‌الله منتظری، رضا قمی، رضا سلطانی که از پاوه آمده بودند در پادگان بودیم. آنها نیروهای حاج احمد متوسلیان بودند. بعد از چند روز که تپه‌های اطراف پادگان آزاد شد، قرار شد شهر را آزاد کنیم. شبی که می‌خواستیم طرح آزادی شهر را برنامه‌ریزی کنیم، حاج احمد را آنجا دیدیم.

ما از سه ـ چهار طرف شهر مریوان را محاصره کردیم و بعد آمدیم در داخل شهر و شروع به پاک‌سازی کردیم. بدون تلفات توانستیم شهر را بگیریم. از اول صبح در شهر مستقر بودیم. طرح آزادسازی شهر را حاج احمد ریخته بود.

اولین ستون‌کشی از جاده کامیاران بود. ما هم از جاده مریوان به سمت کامیاران حرکت کردیم و پاکسازی از آن موقع شروع شد. قسمت عمده‌ای از مریوان و روستای اطراف پاکسازی شد. ما تا آن زمان نیروی حاج احمد بودیم.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط ارسلان سلطانی 87/3/13:: 12:22 صبح     |     () نظر