ر. عظیمی ـ مرند
به آشیانه دلاورانی از نسل ایثار و شهادت میروم تا بار دیگر آتش یاد آنها را که هیچ وقت سرد نمیشوند، در وجود خودم و دیگران شعلهور کنم. بعد از بازگشت آنچه که دیدهام، آنچه که شنیدهام، یا آنچه را که با خودم از صحرای جنون، از میدانهای مین سوغات آوردهام، برای آشنایان و دوستانم میگویم. از تشنگیهایی که زیر آفتاب سوزان کشیدهاند، از زخمهایی که در میدانهای مین تحمل کردهاند، از عملیاتهایی که با چه سختیهایی شروع کردهاند و با توکل و استمداد از خداوند بر دشمن غلبه کردهاند و پیروز شدهاند. از پیکرهایی که بیسر ماندهاند، از سرهایی که بیپیکر ماندهاند، از مادرانی که هنوز هم چشم به راه پیکر فرزندانشان هستند.
من به آنجا رفتم، ولی حال که برگشتهام حسرت میخورم و میگویم کاش من هم در آن روزها بودم و به جمع شهدا میپیوستم. خوش به حال آنان که با دنیا وداع کردند و عاشقانه رفتند.
کلمات کلیدی: